ستارگان دوکوهه

اینجا دفتریست از خاطرات بی قراریم. یک پلاک و یک سربند دارم. حسرت بی سنگریست دفتر دلداده گیم

بیمار عشقم...........

زیر اندوه همان بارانم که سالهاست بر گونه هایم می بارد .

در روزگاری که آرزوهایم را گم کرده ام.

تنها و سرگردان..در زیر باران ..بدون همدرد و بدون همراه.

گاهی افتان و خیزان در بیابانی خاموش و گاه حیران روزگار.

قرار نیست دیگر بهار باشد لحظه ای شاد می شوم و زود می گذرد

. جایی که تو نباشی ماتم کده ای بیش نیست .

اینک باز قلم به گردش در آمد.

بیمار عشقم.

گاهی با یک شقایق گاهی .

با یک دل تنگ..

دل تنگی که پس از بارش باران از نفس می افتد .

می سوزد در کوی غم .

میشکند و توبه میکند.

گر ز دیده برون رفتی .

دل را چه کنم.